سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بسا روزه‏دار که از روزه خود جز گرسنگى و تشنگى بهره نبرد ، و بسا بر پا ایستاده که از ایستادن جز بیدارى و رنج برى نخورد . خوشا خواب زیرکان و خوشا روزه گشادن آنان . [نهج البلاغه]
نذر
 

 
 
از: نوریه  ::  85/2/15 ::  4:1 عصر

به نام خدا

  

ایه 10 سوره انبیا

لَقَدْ أَنزَلْنَا إِلَیْکُمْ کِتَاباً فِیهِ ذِکْرُکُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ (10)

 

همانا ما به سوی شما کتابی فرستادیم که در آن ذکر است برای شما ، چرا عقلتان را به کار نمی گیرید ؟

ذکر : یا دآوری

قرآن ذکر است ، یعنی یاد آوری است

این یاد آوری برای همه است (انزلنا الیکم ) هیچ فرقی برای نوع بشر در این یاد آوری وجود ندارد .

هیچ کس ، هیچ بهانه ایی برای عدم ذکر در هیچ زمانی ندارد ، فیض جاریه ایی بر همه نازل گشته که هر کس به فراخور حال خود آن را می فهمد ،.

اما ذکر یعنی  چه ؟

ذکر از نظر لغوی  به معنای یاد آوری است وقران یک یاد آوری است ، اما یاد آوری چه چیز ؟ چه چیز وجود داشته که به وسیله کتابی چون قرآن دوباره به یاد آورده می شود .

نظراتی که در این باب مطرح است :

انسان مطالب این کتاب را می داند وقرآن تنها یاد آوری آن چیزی است که او می داند ، اما  این دانسته ها کی وچگونه با انسان داده شده است ؟ در اینکه انسان با فطرت خدا جو به دنیا می آید شکی نیست در آیه 172 سوره الاعراف خداوند از عهدی که از انسان می گیرد تا او را بپرستند...نام می برد یعنی در یک جا ودر یک زمانی این تعهد از انسان گرفته شده ، قبل از تولد و از همه ،تا بهانه ایی بر کسی نباشد ، اما در این مورد هم دو نظر وجود دارد نظر اول اینکه تعدادی از افراد بر این عقیده هستند که عده ایی فطرتشان پاکتر از دیگران است واین به دلیل والدین آنها است ، والدینی که مراقبت نفسانی داشتند ومحیط پاکی مهیا ساخته اند اینان فرزندانی پاکتر وبا روحیه ایی سالم تر به دنیا خواهند آورد برای اینان که فطرتی آماده دارند قرآن یاد اوری است .

اما عده ایی پا را فراتر نهادند واز زندگی قبل از عالم دنیا نام می برند وبر این عقیده اند که انسان قبل از وجود در این دنیا یک عالم یا دو عالم را پشت سر نهاده ودر انجا خیلی از مسائل را درک کرده ولی با پا نهادن در این دنیا از خاطر برده وبه این جهت است که قران برای یاد آوری آنچه دانسته نازل شده است . که این دو نظر به هم نزدیک است ، ولی یک نظر متفاوت دیگر هم در باب ذکر بیان شده وآن این است که منظور از اینکه قرآن ذکر است یعنی اینکه ، مردم با تلاوت قرآن برای خود ودیگران به طور دائم قرآن را به یاد یکدیگر می آورند به همین دلیل باید قران همواره تلاوت شود ، به طور فردی وجمعی واین معنای نام نهاده شدن قرآن به ذکر است . اما  می توان هر دو نظر را پذیرفت : هم اینکه ما چیزهایی قبل از هبوط به این عالم می دانستیم وهم اینکه برای هدایت وسود بردن از قرآن باید به تکرار آن برای خود ودیگران بپردازیم .

در آخر آیه خداوند می فرمایند چرا تعقل نمی کنید ؟ در برخی از آیات خداوند از عدم تعقل سخن به میان می آورد ودر برخی از آیات از عدم تفکر وچون هر کلمه در قرآن با بهترین شیوه انتخابی ، انتخاب وبیان شده است حتما علت وتفاوتی در انتخاب این کلمات وجود دارد .

تفکر به تراوشات عقل گفته می شود ودر درجه بالای عقل قرار دارد ، همه انسانها قوه عاقله را دارا می  باشند ولی این دلیل تفکر همه انسانها نیست ، تنها  عده معدودی از عقل خود برای تفکر سود می برند ، در ابتدای سوره خداوند همه انسانها را مخاطب قرار داده  و در انتها  می پرسد چرا تعقل نمی کنید ، که این انتخاب باز هم تاکیدی است که مخاطب همه مردم هستند نه تنها خواص که از قوه تفکر استفاده می کنند ،

مطالب قران برای همه است ، یعنی همه مردم قادر به درک آن هستند تنها کافی است کمی از تعصبات خود دست بکشند وعقل خود را به کار گیرند ، اگر انسان غرض ورزی با دین خدا نداشته باشد تنها با کمی تعقل به حقانیت کتاب خدا ودر نتیجه وجود خدا پی خواهد برد .

عقل انسان به عنوان پیامبری درونی می تواند به انسان در شناخت راه کمک کند ولی چرا عده ایی ازاین نعمت که خاص یک عده نیست سود نمی برند ؟ در پاسخ به این پرسش جوابهای مختلفی است ، اما عده ایی برای رسیدن به نفع دنیوی خود خورشید نورانی دین را منکر می شوند وعده ایی به دلیل عدم تعقل کافی وپیروی بی چون و چرا  با این عده به انتهای جهنم می روند ،‌ولی گاه حجاب ها باعث ندیدن ها می شود .حجاب هایی که در طول عمر انسان برای خود فراهم می کند ومهری می شود بر عقل انسان که نه تنها این عقل باعث نجات نمی شودبلکه گاه باعث گمراهی بیشتر نیز می شود . حتی استفاده از عقل نیز کاملا تحت اختیار خود انسان است ، انسان می تواند با استفاده از این قوه به نور برسد و می تواند به تاریکی مطلق فرو رود . 


  نظرات شما()


 
 
از: نوریه  ::  85/2/7 ::  4:27 عصر

به نام خدا

آیه 52 سوره مبارکه صافات

 

یَقُولُ أَئِنَّکَ لَمِنْ الْمُصَدِّقِینَ (52)

که او با من گفت آیا تو باور می کنی ؟

یکی از مهارت های مهم وزیبای یادگیری، مهارت به کار بردن مطالب در قالب مضامین زیبای ادبی چون داستان است .وقتی یک مربی یک مطلب آموزشی را در قالب داستان به متربی می آموزد یادگیری سریعتر انجام می گیرد وبیشتر به یاد می ماند ، شیوه هایی که خداوند به زیبایی در مورد انسان به کار برده است ، مفاهیم والای ارزشی در قالب جریانی داستانی وباور پذیر برای انسان بیان شده است ، در حالی که می شد همین مضامین وکلام به شکل بسیار پیچیده بیان شود به طوری که تنها عده محدودی قادر به درک آن باشند ،‌یکی از نشانه های معجزه بودن قرآن مجید این است که مفاهیم ارزشی بسیار ساده وقابل فهم بیان شده است که هر کس به فراخور فهم ودرک خود از آن سود می برد .

در آیات 60-40 سوره صافات حال اهل بهشت را به شیوه بسیار گوش نواز برای انسان بیان می کند ، استفاده از کلمه های زیبا و واژه های لذت بخش انسان را به آرامش می رساند واطمینان قلب ر ادر انسان افزایش می دهد کلماتی چون تخت های عالی – شراب طهور – حوریانی زیبا چشم و... وخداوند از آنجا که خود زیباست، دوستدار کلام پاک و زیبا است .

در آیات 58- 50 سوره گفتگوی اهل بهشت با هم آمده در این گفتگو به نکته بسیار جالب ومهمی اشاره شده است (( اهمیت همنشین )) ، فرد بهشتی از همنشین کافر خود یاد می کند که همنشینی با او تا مرز دوزخ کشاندش ،‌پس اینکه همنشین انسان چه کسی باشد و چه نیات واعتقاداتی داشته باشد در خیر دنیا و آخرت بسیار مهم است ،‌همه انسانها در شرایطی نیستند که بتوانند در برابر گفته ها و وسوسه های همنشین خود تاب بیاورند ، گاه همنشین بد انسان را تا قعر چاه جهنم با خود می کشاند ، بنابراین دقت در انتخاب همنشین ودر نتیجه هم کلام بسیار مهم واساسی است . اما در اینجا لطف خداوند باعث نگه داشته شدن فرد مومن از وسوسه های همنشین بد شده است سوال : چرا این حفاظت برای یکی وجود دارد وبرای دیگری وجود ندارد ؟ آیا این عدل است ؟ پاسخ : از آنجا که در عادل بودن خداوند شکی نیست و عدل خداوند در مورد همه انسانها یکسان است پس عامل دیگری سبب این تفاوت می شود که ان عمل خود فرد است ، اعمال یکی به گونه ایی است که حفاظ ونگهبان او در برابر خطاها و وسوسه ها می شود ، پاداش مومن در انجام محسنات حفاظی لطیف برای دوری او از آتش شده است .

 

نکته ظریف بعدی اشاره به صفت مهم مومنین در این آیه است ، مومنین افرادی هستند که همه خیرات را به خداوند نسبت می دهند واین ویژگی سبب دوری آنان از صفت نازیبای غرور می گردد ، واین دوری جستن باعث رحمت بیشتر خداوند خواهد شد ، ارتباط بنده با خدا یک ارتباط دو سویه وشیرین است که از هم تفکیک ناپذیر است .

ونکته آخر اینکه : مرور خاطرات دنیا توسط اهل بهشت در جنت اتفاق می افتد  که این نشان دهنده حفظ حافظه دنیا در عوالم بالا است ، حافظه باقی می ماند بنابراین حافظه نباید امری مادی باشد ولی چرا گاهی صدمه به قسمتی از مغز مادی سبب از بین رفتن حافظه در انسان می شود ؟ ارتباط حافظه با جسم وروح چیست ؟‌وارتباط روح وجسم با هم ؟....


  نظرات شما()


 
 
از: نوریه  ::  85/2/5 ::  7:53 عصر

به نام خدا

آیه 12 سوره مزمل

إِنَّ لَدَیْنَا أَنکَالاً وَجَحِیماً (12)

البته نزد ما غل وزنجیر و عذاب وآتش دوزخ برای کفر کافران مهیاست

در آیه مبارکه فوق خداوند به یکی دیگر از نکات تربیتی انسان توجه کرده وانسان را به ان توجه داده است ، نشان دادن پاداش وجزای عمل .

عملی که انجام می دهیم دارای پاداش وجزا است وخداوند در این آیه به عذاب ان اشاره داشته است عذاب برای کسانی که تکذیب می کنند ومنکر می شوند ،.

اشاره دیگر خداوند در این آیه مبارک پیام زیبای خدا است به رسول مکرم اسلام که گاه مسئولیت پیامبر از کافران ومنکران سلب می شود وبه پیامبر دستور دوری وهجرت از آنان داده می شود ، این نشانه اوج بدی یک انسان است که پیام پیامبر بر او اثر نداشته باشد وهمه تلاشهای پیامبر برای هدایت او بی نتیجه وبی اثر باقی بماند و در این هنگام به پیامبر امر شد از این گروه دوری کن اینان همان کسانی هستند که بر گوش وچشمشان مهر غفلت زده شده است .

نکته مهم دیگر این است که خداوند برای فهم ما از عذاب روز قیامت مثالهایی را می زند که برای ما ملموس باشد مثلا استفاده از غل وزنجیر وطعام گلو گیر و... اینکه این غل وزنجیر چیست واین غذای گلو گیر کدام است به نظر می رسد این غل وزنجیر به معنایی دنیوی نباشد زیرا اصل ماده در دنیا با عوالم دیگر متفاوت است ، اگر هم کیفیت عذاب به همین شکل باشد باز وسیله متفاوت است وجنس ماده ایی آن با جنس این عالم متفاوت است .وبه راستی جنس مواد در برزخ وقیامت چیست ؟اتمها وملکولهای این غل وزنجیر چه ساختار وشکل وآرایش اتمی دارند ؟ وآیا این غل وزنجیر واقعی است یا معنایی ؟ آیا اعمال ورفتار خود ما غل وزنجیر ما است ؟ یا طعام گلو گیر وخفه کننده ؟ ، هر کدام که صحیح باشد در اصل عذاب فرق چندانی نمی کند ،اگر غل وزنجیر باشد که تحمل آن از اختیار بشر ضعیف جسم بیرون است واگر عمل ما گره کور بسته به دست وپای ما است برای جلوگیری از کال عذابی است بزرگتر و دردناکتر ، از انجا که عوالم بالا هم مکانی است برای رسیدن به کمال هر چه این غل وزنجیر با اعمال ما بیشتر باشد ومحکمتر رسیدن به مراتب بالا دشوارتر است وعذاب ماندن ونگاه کردن به دیگرانی که سبکبال از کنار ما می گذرند سختر است ، اینجا است که زندانیان بسته در غل وزنجیر تقاضا می کنند به دنیا باز گردندند وبه جبران خطاهای خود بپردازند که هرگز اتفاق نخواهد افتاد .با هر گناه حلقه ایی به زنجیر های خود می بافیم ، پس اینکه بگوئیم خدا عذاب می کند بی انصافی است از خدایی به این مهربانی بعید است ،‌این ما هستیم که در دنیا کلاف گناه به هم می پیچیم وگره بر گره می زنیم

وبزرگترین عذاب .... شرم از حضور در محضر پروردگار است در حالی که دیگران از کنار ما به قرب او می رسند وما در زنجیر  زشتی گناه باقی می مانیم .

 


  نظرات شما()

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خانه |شناسنامه|ایمیل
وبلاگ من
 
 
 
 
 
 
نذر
 
نذر
 
قرآن
 
یــــاهـو
 
آذر
دی
بهمن
اردیبهشت
خرداد