سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دل ها بر دوستی آن که به آنها نیکی کند و دشمنی آن که بدان ها بدی کند، سرشته شده است . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
نذر
 

 
 
از: نوریه  ::  84/10/1 ::  8:29 عصر

به نام خدا

چهارمین نور

آیه 105 سوره نحل

 

إِنَّمَا یَفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِآیَاتِ اللّهِ وَأُوْلـئِکَ هُمُ الْکَاذِبُونَ (105)

 

در آیات 102 تا 109 سوره نحل خداوند به صفات لامومنون اشاره می کند (کسانی که مومن نیستند )

دروغ را آن کس به خدا می بندد که ایمان به آیات خدا نیاورده واین کافران البته خود مردمی بی ایمان و دروغ گو هستند .

دروغ: یکی دیگر از گناهانی که خداوند بارها از آن در قرآن کریم نام برده وجز گناهان کبیره محسوب می شود گناه دروغ است که سبب کفر می گردد ( کفر یعنی پوشانده شدن ) دروغ سبب پوشانده شدن دل از خدا وعشق به خداوند می شود .

اما کافران در صدر اسلام به این گناه هم اکتفا نکردند وپا را فراتر نهادند ونسبت دروغ به خداوند دادند .

اما این دروغ به خداوند چیست ؟

در برخی از آیات به انواع دروغ بستن به خداوند اشاره شده است به طور مثال  : نسبت فرزند داشتن خداوندو...

اما در این آیه منظور از دروغ بستن به خدا چیست ؟

در این آیه خداوند می فرمایند به پیامبر نسبت دروغ دادند (می گفتند این قرآن توسط فردی به زبان عجمی گفته شده وپیامبر آن را خود به زبان عربی بر گردانده است )

نتیجه : مقام اهل بیت ورسول الله ، ومقام قرآن به قدری بالاست که بی حرمتی به این دو مساوی است با بی حرمتی به ساحت مقدس خداوند . همان طور که در احادیث این دو مهم را کشتی نجات ذکر کردند و تمسک به آن را عامل نجات دانستند .

بنابراین کسانی که به پیامبر نسبت دروغ دادند خود را به گناه بزرگ دروغ به خداوند آلوده ساختند .

اما سوال ؟آیا این بی حرمتی ونسبت دروغ دادن تنها در صدر اسلام بوده ؟

از آنجا که معجزه قرآن روان است در همه اعصار، این تذکر برای همه آدمیان در همه دورانها است .انسانهایی که قران واهل بیت را وسیله رسیدن به منافع شخصی خود قرار دادند .

آنانی که کتاب الله را جزء جزء کردند وهر قسمت را که به سود خود بود برگزیدند ، آنانی که حرمت کتاب خدا را نگه نداشته  همه دروغ گویانی هستند که بر خداوند نسبت دروغ دادند ...افرادی که جعل حدیث کردند کسانی که تفسیر نابخردانه وبر حسب منافع از قرآن دارند همه آنان شامل این گناه می شوند بر همین اساس است که گفته می شود هنگامی که حضرت مهدی (عج ) ظهور می کنند ودستورات اسلام وپیامبر را بر مردم می خوانند همه گمان می کنند دین جدید آمده .

قران که تحریف پذیر نیست پس عامل  این برداشت غلط توسط مردم چیست ؟ آیا غیر از این است که تفاسیر برپایه منافع شخصی استوار شده است ؟ ودر هنگام ظهور تنها عده ایی که دل از همه منافع شخصی وآلودگیها پا ک داشته اند توان پذیرش نور حق وحقانیت آن سرور هستی را دارا خواهند بود همان طور که در زمان صدر اسلام تنها عده ایی نور قرآن وپیامبر را درک کرده وبه نعمت هدایت رسیدند ، با اینکه نور از وجود بی نظیر پیامبر چون خورشید بر همه یکسان رسید اما تنها عده کمی توان رشد در زیر این خورشید را داشتند .

و اما عواقب دروغ بستن به خدا ( ائمه معصومین و قرآن ) چیست ؟

در آیات بعدی خداوند به این عواقب اشاره کرده است .

دچار شدن به ظلمت کفر – خشم وغضب خداوند – عذاب عظیم پروردگار (106) نحل

عدم هدایت از سوی خدا ( 107 ) نحل

خداوند بر گوشها وچشمهایشان مهر می زند- عذاب غفلت (108) نحل

محرومت از خیر – زیانکار بودن (109 ) نحل

که هر کدام از این عذابها به تنهای برای بدبختی یک انسان کافی است

ونتیجه آخر اینکه آزارهای کافران به پیامبر مکرم اسلام بسیار فراوان بود مثل مسخره کردن آن حضرت (که قبلا اشاره شد ) و دروغ بستن به آن حضرت ، پس تنها مردان مرد توان رفتن در راه را دارند و...

 


  نظرات شما()


 
 
از: نوریه  ::  84/9/28 ::  6:59 عصر

به نام خدا

سلام بر روان پاک ومطهر خانم فاطمه زهرا (س)

سومین نور

همه آیات الهی نوری هستند که کافی است سر بلند کنیم ودر امتداد آن قدم زنیم تا به سرچشمه ان برسیم

آیه 53 سوره کهف

 

 وَرَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُم مُّوَاقِعُوهَا وَلَمْ یَجِدُوا عَنْهَا مَصْرِفاً (53)‏

 

در این ایه خداوند به مجرمین  وعده  آتش دوزخ را می دهد که به چشم مشاهده می کنند آتشی که در آن خواهند افتاد ونجاتی از آن ندارند

اما مجرمینی که شایسته عذاب دوزخ شدند چه کسانی هستند ؟

مجرم اسم فاعل است به معنی کسی که جرمی مرتکب شده است

اما جرم به چه معنا است ؟که پیامد آن عذاب پروردگار است ؟عذابی که تا ابد راه نجاتی در آن نیست ؟

جرم با فتحه به معنی قطع کردن

مرتکب گناه شدن

جرم شدن

است .

یعنی مجرم کسی است که قطع کرده اما مجرم چه چیز را قطع کرده که شایسته عذاب شده ؟

با توجه با ایات بالای این این که خطاب خداوند مشرکان هستند  می توان گمان کرد مجرمین کسانی هستند که رابطه خود را با خداوند قطع کرده اند وبه خدایان دیگر رو کرده اند این خدا در زندگی هر فرد می تواند چیزی باشد

سنگ وچوب

مال

فرزند

مقام

وبه طور کلی خواسته های دنیوی که اگر چه به ظاهر اقرار می کنیم به وحدانیت خداوند و شاید گمان هم نکنیم که  در دل شرکی به خداوند داریم اما وقتی به خاطر مال از سخن خدا گذشتیم ، یا به خاطر مقام و... سخن خدا را به بهای اندک فروختیم جز گروه مشرکان قرار خواهیم گرفت ، خدایانی که در سرای آخرت  به نداهای بلند ما پاسخ نمی دهند

وقتی خداوند امر می کند که گناه نکنید مثلا غیبت نکنید ، دروغ نگوئید و... وما آن را انجام می دهیم یعنی سخن خداوند را برترین سخن ندانسته و چیز یا کس دیگری را بر خداوند ارجح می دانیم حتی اگر این چیز خود ما باشیم ، حتی خود ما می توانیم گزینه ایی باشیم در شرک به پروردگار

قطع از خداوند ، قطع از توکل به خداوند ودر واقع قطع از تمام خوبیها است ، با قطع از این رحمت بی انتها حتی جهنم را در دنیا می چشیم زیرا دوری از خداوند بزرگترین عذابی است که هر فرد می تواند بچشد .

 

در زبان فارسی از مجرم به بد کاران تعبیر شده

اما در همین زبان فارسی می توان مترادف مجرم را یافت جرم به معنای وزن وسنگینی .

می توان عنوان کرد که مجرم کسی است که سنگین شده ، سنگینی شدن توان حرکت را از انسان می گیرد وانسانی که توان حرکت نداشته باشد به مردابی بدل می شود که حتی زندگی دنیا برای او عذاب جهنم است .

با هر گناهی که مرتکب می شویم وزنه ایی به پای خود می بندیم ،تا از رفتن ورسیدن به انوار خیرات بمانیم ،شاید به همین دلیل است که در زبان محاوره از گناه به بار تعبیر شده ، باری که باید سختی آن را به دوش بکشیم ودر انتها نه تنها بار سنگین به در د ما نمی خورد بلکه به خاطر وجودش با زخواست خواهیم شد.

 

 

 


  نظرات شما()


 
 
از: نوریه  ::  84/9/25 ::  2:37 عصر

به نام خداوندی که نعمت پیامبری چون محمد مصطفی(ص) را به ما ارزانی داشت .سلام بر رسول خدا که بر نگاه عاشقانه معشوق همه سختیها را به جان خرید تا امت  به صراط مستقیم هدایت شود .الهی به ما حیاتی عطا کن تا مصحف جاودانه حق را بخوانیم وبر هر ایه اش شکر کنیم وسپاسگزار پیامبر امینت باشیم .آمین

 

دومین نور

آیه 41 سوره انبیا ء 

 

وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِّن قَبْلِکَ فَحَاقَ بِالَّذِینَ سَخِرُوا مِنْهُم مَّا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُون (41)

 

از آیه شریفه فوق به این مطلب آگاه می شویم که یکی از آزارهای کفار در هنگام ابلاغ نور حق ، تمسخر پیامبر مکرم اسلام بود به حدی که این تمسخر ها پیامبر را ناراحت کرده وخداوند با لفظ مهربان خود نور امیدی در دل پیامبر روشن نمود که فرمود (ناراحت مباش ) که نادانان پیامبران قبل از تو را نیز استهزاء کردند .

از این آیه یکی از اصول مهم تربیتی را می توان دریافت و ان اینکه اگر در برخورد با مشکلات فرد بداند در تحمل مشکلات تنها نیست وهستند کسانی که شبیه اویند به مقدار زیادی از درد و نگرانیهایش  کاسته می شود که خداوند از این نکته استفاده نمود، همان طور که می بینیم امروز علم روانشناسی به این نکته رسیده که تشکیل گروه های همسان از نظر مشکل، باعث می شود فرد مشکلات را راحتر حل کرده و برای رفع آن مشکل با انگیزه بیشتری تلاش کند .

خداوند به پیامبر می فرمایند تو تنها کسی نیستی که سنگینی این مشکل را به دوش می کشی واین راز تنها نبودن در مشکلات سبب آرامش دهی پیامبر گردید سپس خداوند بعد از توجه به این نکته به نکته مهم دیگری نیز اشاره می کند تا وجود نازنین پیامبر به آرامش بیشتری برسد و آن اینکه استهزا کنند گان به کیفر اعمالشان رسیدند وبدان این استهزا کنندگان نیز مانند همانها به کیفر خواهند رسید .

اگر در نظر بگیریم خود ما نیز با افرادی روبرو  شویم که ما را مورد آزار واذیت قرار می دهد ، اگر بدانیم انان به سبب این ظلم مورد باز خواست قرار خواهند گرفت ظلم را با امید برگشتن ظلم به ظالم راحت تر تحمل می کنیم .از این آیه لزوم داشتن محکمه حق وعدل در همه جوامع به وضوح آشکار می شود تا انسانها با اطمینان خاطر به زندگی خود ادامه دهند وبدانند در صورت از بین رفتن حقی از آنان مجمعی برای احقاق حق آنان وجود خواهد داشت به همین سبب یکی از مهمترین وظایف ممالک اسلامی داشتن محکمه های عدل است .

خداوند به پیامبر می فرمایند استهزا کنند گان به کیفر کفرشان خواهند رسید واین نشان دهنده توجه خداوند به مقام بالای عدل است که هیچ ظلمی بی بازگشت به ظالم نخواهد بود .

رسیدن هر موجود به حق خود وکیفر هر گناه به کننده کار انگیزه ای است برای ادامه کار .

امروزه نیز در بسیاری از موارد در جامعه ما نهی از منکر با استهزاء دیگران مواجه می شود وناهی از منکر وآمر به معروف مورد تمسخر قرار می گیرد این آیه انگیزه ای است  برای همه کسانی که دل در امر به معروف ونهی از منکر دارند که قبل از شما نیز مصلحان مورد تمسخر قرار گرفتند پس مایوس نشوید وبه کار خود ادامه دهید

اما این استهزا چرا بوجود می آید ؟1- حسادت

2- تربیت ناصحیح

3- عدم علم

هر کدام از عوامل یاد شده می تواند علت تمسخر باشد فردی که به مقام و... دیگری حسادت می کند چاره ایی ندارد جز خراب کردن آن فرد .بنابراین تا ریشه حسد که یکی از بزرگترین بیماریهای قرن حاضر است خشکانده نشود گناه تمسخر از بین نخواخد رفت ...

تربیت نا صحیح افراد در دوران کودکی سبب ساختن انسانهایی با صفات استهزا کننده است  که به راحتی دیگران را هر چند بهترین باشند مورد آزار واذیت زبانی از جمله تمسخر قرار می دهد باید به کودکان خود از همان کودکی قبح گناه را آموزش دهیم تا انان در بزرگسالی دچار گناه واشتبا ه نشوند

عدم علم وآگاهی از موضوع سبب می شود افراد علم و دانش جدید برایشان مسخره جلوه کند مثل نظریه گالیه در گردش زمین به دور خورشید که با تمسخر مردم بی علم مواجه شد .

کفار در صدر اسلام به دلیل محبوبیت پیامبر به او حسادت می کردند وچون به اصل اسلام وشریعت وسخنان پیامبر علم واحاطه کافی نداشتند دست به تمسخر زدند تا موقعیت های مادی خود را از کف ندهند . پیامبر مردمی را به راه آوردر که هیچ بویی از تربیت انسانی نداشتند .پشت کار ،انگیزه و توکل به خداوند از مردم جاهلیت عمارها ، مالک ها ...ساخت پس یک مربی نباید  نا امید گردد وهمه سعی وتلاش خوبیش رار برای رساندن متربی به کمال خود به کار گیرد.

نکته آخر این بحث گناه مسخره کردن است ، گناهی که اینقدر سنگین است که حتی وجود مبارک رسول الله با آن همه صبر مکدر گشت  تا جایی که خداوند برای دلداری این بزرگوار آیه فوق را نازل فرمود .

پس با توجه بر بزرگی گناه واثر نامطلوب تربیتی تمسخر، باید همه سعی وتلاش خود ر ابه کار بگیریم تا این گناه بزرگ را از خود دور سازیم . چه بسیار کودکانی که آینده درخشان منتظر حضورشان بود وبا یک تمسخر من معلم ، مادر ، پدر و... همه آینده روشنش به باد رفت وگناهش به گردن ما افتاد ...

خدایا به حق رسول اکرم ما را از گناه نا زیبای تمسخر در پناه خودت حفظ کن

آمین

 


  نظرات شما()

<   <<   11   12   13   14   15      >

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خانه |شناسنامه|ایمیل
وبلاگ من
 
 
 
 
 
 
نذر
 
نذر
 
قرآن
 
یــــاهـو
 
آذر
دی
بهمن
اردیبهشت
خرداد