سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سینه خردمند صندوق راز اوست و گشاده‏رویى دام دوستى و بردبارى گور زشتیهاست . [ یا که فرمود : ] آشتى کردن ، نهان جاى زشتیهاست و آن که از خود خشنود بود ناخشنودان او بسیار شود . [نهج البلاغه]
نذر
 

 
 
از: نوریه  ::  84/11/20 ::  12:28 عصر

به نام خدا

آیه  43 سوره بقره

 

وَأَقِیمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّکَاةَ وَارْکَعُواْ مَعَ الرَّاکِعِینَ (43)

 

صَلَّ: تلق وتلوق کردن ، صدا در آوردن ، پالودن ،‌صاف کردن

صَلا : به وسط کمر کسی زدن

صَلَّی : نماز خواندن ، دوم شدن ، درود فرستادن

صَلَّی : دست گرم کردن ، با آتش نرم وراست کردن

صِلا آتش بزرگ

صلاة : نماز ، تسبیح ،‌ذکر نیک خدا ،‌دعا ، رحمت و سپاس از سوی خداوند بر بندگان

معنایی که در بالا آمده معنای  کلمات نزدیک به صلاه است ، با بررسی این کلمات به این مهم می رسیم که با کمی دقت همه کلمات بالا به نوعی نماز را برای ما تعریف می کنند ومعنی واقعی نماز را به ما یاد آوری می کنند

نماز صَل است : باعث پالایش وصاف کردن می شود در نتیجه هر عملی که باعث پالایش وصافی درون شود نماز است .

وقتی به کمر یکی زده می شود یعنی به تمام تعادل بدن ضربه ای زده می شود برای توجه به امری ، کمر مبنای تعادل بدن وعمود بودن وایستادن بدن است مثل نماز که عمود دین است وعلت ایستادن دین .

صَلی :نماز صَلی است ، درود فرستادن خدا است بر بنده ، هر عملی که موجب خشنودی خدا ودرود فرستادن خدا بر بنده شود نماز است .

نماز صَلی است که به آرامی می سازد وراست می کند وبه عمود بودن می کشاند .

نماز صِلا است ،‌آتشی است که دل ر امی سوزاند و عاشق می کند

ونماز صلاة است ، ذکر نیک خدا است ، کسی که همه زندگی به یاد نیک خدا باشد وبرای این نام زندگی کند و بی نام نفس نکشد وسر بر فرمان الهی باشد همیشه در نماز است ، پس می شود همه عمر در نماز بود همه دقیقه ها وثانیه ها .

نماز را دو معنی است :، یکی معنای عام که خواندن 5 نماز است یکی معنای خاص که عمل خیر انسان نماز است .

موضوع  قابل بحث دیگر در این آیه توجه به اصل مهم اجتماع است که خداوند می فرمایند رکوع کنید با راکعین ، اما  منظور خداوند از   انتهای این آیه چیست ؟ خداوند به انسان دستور می دهد با چه کسانی رکوع کند ؟نزدیکترین معنایی که به ذهن می رسد عبادت با دیگر خداپرستان است که خداوند به عبادت در جمع اهمیت داده وعبادات جمعی را بیشتر قبول می کند ...

اما معنای  غریب قریبتر این است که همه اعضا وجوارح شما بی هیچ  تزلزلی شب وروز در ستایش خداوند هستند بیایید از اختیار خود سود جسته  با این راکعین و ذاکرین همیشگی بر ستایش خداوند اصرار ورزید که اگر این کار را نکنید از خیل  نماز گزاران ورکوع کنندگان خلقت عقب می مانید ، شما که خلیفه الله هستید وباید عبادت شما نقل همه عالم شود ...

همه عالم راکع پروردگارند ، پس چرا ما همراه آنان نباشیم ....

ظهر عاشورا است ،‌راکع واقعی را در صحرای عشق به گناه عاشقی سر بریدند ،‌آنگاه به مقام رکوع وسپس سجود می رسی که چون حسین در ورای عشق جز یار نبینی ، در ره عشق باید قربانی داد وحسین جلوه زیبای عاشقی به رکوع رسید ، سر که چرخاند یار به علم سجود رساندش وبر افلاک فخر فروخت که تبارک الله احسن الخالقین ...

یا حسین


  نظرات شما()


 
 
از: نوریه  ::  84/11/18 ::  10:15 عصر

به نام خدا

چهاردهمین نور

آیه 16 سوره  الانبیاء

وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاء وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا لَاعِبِینَ (16)

 

ما آسمان وزمین و آنچه  بین آن است را بازیچه نیافریدیم

1-   هدفمند بودن آفرینش : این آیه اشاره مستقیم به هدف مند بودن آفرینش دارد ، خلقت آسمان و زمین آنچه بین آن است برای هدفی خاص بوده ، این همه علم ، تفکر ، زیبایی وشکوه برای یک هدف زیبا وبا شکوه بوده است ،‌در زندگی بارها این سوال را پرسیده ایم یا از ما پرسیده اند که هدف از خلقت هستی چیست ؟خداوند در این آیه پایه اولیه جواب را برای ما بنا کرده که بدانید وآگاه باشید آفرینش هدفمند بوده است وما را به تفکر در چیستی هدف وادار می کند تا برای یافتن پاسخ تفکر وتعقل همراه با تلاش داشته باشیم و نکته جالب سر نخ هایی است که خداوند در آیات قران نهاده تا انسان به پاسخ سوال خود برسد وشیرینی وحلاوت کشف پاسخ را  بچشد .علل متفاوتی برای آفرینش هستی فرض شده است  که همه هست وتنها اینها نیست ، با مطالعه ادامه آیات این سوره  به یکی از اهداف آفرینش پی خواهیم برد (که همه اهداف در عین کثرت واحدند )شناختن ذات پروردگار وعبادت خالصانه وعالمانه پروردگار یکی از هدف ها ی خلقت است ، علتی که باید با استفاده از ان به نور تفکر ومعرفت خلقت آفرینش رسید .

2-   بینهما : آنچه بین زمین وآسمان است ودارای مقام بس والا است که خداوند پس از آفرینش زمین وآسمان به آن اشاره داشته .شاید این بینهما موجوداتی هستند که روی زمین زیست می کنند ولی آیا عقلانی تر نبود که خدا می فرمود آنچه روی زمین است ،‌شاید منظور پرندگان باشند که در بین زمین وآسمان در پروازند ، ولی پرندگان همواره بین زمین وآسمان نیستند تا به این نام خوانده شوند ، شاید منظور فرشتگانی هستند که برای انجام امور مربوط به موجودات زمینی بین زمین وآسمان در رفت و‌آمد هستند یا موجوداتی چون اجنه وموکلین و...یا آبی که بین زمین وآسمان  برای انجام وظیفه در رفت و آمد است  ، یا حتی چیزهای دیگری که هنوز علم انسان به دانستن وشناختن آنها نرسیده است در صورتی که وجود دارند ودر هستی صاحب نقش هستند مثلا موجودات کوچک میکروسکوپی که قدرت وتوان رفت وآمد بین زمین آسمان را دارند ویا ...در این آیه خداوند به مبحث بسیار ظریفی اشاره می کند که جای اندیشه دارد ، خداوند می فرمایند که بین زمین وآسمان چیزهایی است  که خلقت انها بیهوده وعبث نبوده است .با توجه به این آیه معنی جمله بیان شده در زمان ظهور را بهتر متوجه می شویم که  تا زمان ظهور حضرت ولی عصر (عج ) تنها دو حرف از حروف علم کشف شده است . به راستی چقدر علوم دیگر باقی مانده که باید کشف شود .

 

3-   آسمان : آیا منظور خداوند همین آسمانی است که بر فراز زمین ما است ؟یا آسمان مفهوم گسترده تری دارد ؟ با توجه به کوچک بودن زمین ومحدود بودن آسمان  این زمین وبر اساس مطالعات انجام شده در علم نجوم که دانش آسمان بسی فراتر از دانش امروز ما است به نظر می رسد که منظور خداوند آسمانی بس وسیع تر وگسترده تر از فهم ما است ، اسمانهایی که مکان زیست فرشتگان است ، محل زیست عروج یافتگان است و... علم بشر برای شناخت این آسمان به دانشی بس وسیعتر از دانش کنونی نیازمند است .

 

خداوند با بیان این آیه  به خلقت عظیمی اشاره می کند که بسی بزرگتر وشکوهمند تر از دنیای دیدنی ما است که این اشاره علاوه بر علم – قدرت – حکمت خداوند اشاره به علم محدود انسان دارد وشوق پروردگار برای گشوده شدن این اسرار توسط انسان که اگر این شوق نبود وجود سرنخ ها برای کشف علم در قرآن بی فایده بود .خداوند عالم است ودوستدار علم ومشتاق عالم شدن انسان ، پس هرگاه در راه رسیدن به علم قدمی برداشته شود در راه رضایت خدا است وخشنودی پروردگار را به همراه خواهد داشت .


  نظرات شما()


 
 
از: نوریه  ::  84/11/14 ::  12:15 صبح

به نام خدا

آیه 81 سوره یوسف

 

 ارْجِعُواْ إِلَى أَبِیکُمْ فَقُولُواْ یَا أَبَانَا إِنَّ ابْنَکَ سَرَقَ وَمَا شَهِدْنَا إِلاَّ بِمَا عَلِمْنَا وَمَا کُنَّا لِلْغَیْبِ حَافِظِینَ (81)

 

در این سوره خداوند به نقل داستان یوسف (ع) پرداخته ،‌این آیه اشاره به زمانی دارد که حضرت یوسف عزیز مصر بودند وبرادران به شهر یوسف وارد شدند ...

نکته قابل توجه در این آیه قسمت انتهائی است که از زبان برادر حضرت یوسف بیان شده است ...که ما جز آنچه دانستیم گواهی ندادیم وحافظ اسرار غیب نیستیم

علمنا (علم ما ): اندازه این علم چیست که ما می توانیم بر آن تکیه کنیم ؟در این آیه اشاره شده که شهادت ندهید مگر آنچه  به آن علم دارید . حال گستره این علم که خود شاهدی است بر شهادت چیست ؟انسان کجا می تواند بر امری شهادت دهد ؟

وکجا نباید  وادی امر مهم شهادت شود ؟منظور از شهادت تنها شهادت بر یک دعوی نیست ، هر گفتار ما می تواند شهادتی باشد که زندگی خود یا دیگری را دگرگون می کند

حافظ (با کسره ) : وکیل – وصی – نگهبان – نگاهدارنده- راه روشن – فرشته نویسنده

با توجه به معنی حافظ در این آیه که ما نگهبان – وصی – نگا هدارنده بر هیچ غیبی نیستیم ، وقتی از غیب (ندیدنی ها )بی خبریم چگونه با علم ناقص خود بر امر شهادت مصر هستیم ؟حرف زدن در مورد دیگران  تنها تا جایی جایز است که بر ما معلو م باشد ، مسائل مربوط به درون یک فرد ، نیت و...در علم (علمنا ) ما نیست  ، پس بر ما شهادت در آن جایز نیست  . وقتی عملی می بینیم ، حرفی می شنویم آیا جایز به تفسیر وارزیابی عمل ورفتار مربوطه  هستیم ؟با توجه بر این نکته که حافظ بر غیب نیستیم ؟

معصومی فرموده اند

فاصله بین ایمان وکفر چهار انگشت است ایمان آن است که بگویی دیدم وکفر ان است که بگویی شنیدم


  نظرات شما()

<      1   2   3   4   5      >

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خانه |شناسنامه|ایمیل
وبلاگ من
 
 
 
 
 
 
نذر
 
نذر
 
قرآن
 
یــــاهـو
 
آذر
دی
بهمن
اردیبهشت
خرداد