به نام تو که از سیاهی نبود به نور بودن کشاندیم .
به نام تو که از عشق بر پیکره بی جان من نقش وجود زدی وتبارک الله احسن الخالقین را مهر تاییدی بر همه عشقم نهادی که عشق کرشمه از سر انگشتان معشوقی چون آموخت .
ای همه بودم، می دانی هر گاه دست به نشانه خواست بالا بردم به اسمان هشتم که رسیدم گفتم هر آن چه تو بدهی ،چون غلامی مندرس پوش که گفتنش چرا از سرور خود نخواهی تا لباسی نو تو را دهد واو گفت چون خود می داند ومی بیند من چه گویم ؟
می دانی هر گاه بر نذر خواستی دل بستم، گفتم نذر می کنم به آنچه دهی راضی باشم .از مهرت نگریستی وگفتی بدهم ؟ ومی دانستی می خواهم ، گفتم چون تو را رضا نیست گذشتم ...ولی دیشب چون بر دلم نهادی چهل آیه نور نذر نظر کرده عالم، نور دیده مصطفی کنم ، گفتم چهل نور نذر نور همه هستی فاطمه زهرا (س) تا بعد از چهل نور به عیش چله نشینی خواست برسم .
ومی خواهم به حاجتم برسم که من ترمیم دل شکسته بنده مقرب تو می خواهم .
ای خدا چهل نور نذر نورانیت فاطمه(س) تا مرا ببخشد .
ودر انتهای نور چهلم اگر نبخشید راضیم به رضای تو .
در نگاشتن هر آیه منور خواست تو بر خواست من مقدم است واختیارم در ید قدرت توست وحال این اولین نور به آستان منور ام ابیها .مادر حسنین فخر کون ومکان.
سوره یوسف .
آیه 56
وکذلک مکنا لیوسف فی الارض یتبوا منها حیث یشاء نصیب برحمتنا من نشاء ولا نضیع اجر المحسنین
در این آیه منوره خداوند اشاره به منزلت حضرت یوسف (ع) می کند ومی فرماید ما به او منزلت دادیم تا در هر کجا بخواهد فرمانروا باشد .
منزلت ، شان ، مقام و... همه در ید قدرت خداوند است که بنا بر عللی به بندگان خود می دهد این آیه نشانگر این نکته مهم است که در رسیدن به هیچ یک ار نعمات دنیا تنها کوشش ما کافی نیست بلکه خواست خداوند اصل بر همه چیز است ، بنابراین با علم به این نکته که نعمتهای دنیا هدیه الهی است به ما، حق نداریم امانت الهی را جز اموال خود به شمار آوریم، نعمتهای خداوند بسان هدایای می ماند که باید تقسیم شود وهیچ انسانی نباید به دلیل هدایای خداوند مغرور شود با رسیدن به این مهم غرور جایی در زندگی هیچ کس ندارد
در ادامه آیه خداوند به نعمت خاص بودن اشاره می کند ومی فرماید هر که را بخواهیم خاص می کنیم همچون یوسف ، این قسمت نیز تاییدی است بر نظر بالا که خاص بودن چه مادی وچه معنوی (که در اینجا قسمت معنوی آن مد نظر است ) از رحمت خداوند ناشی می شود اگر سعی در خاص بودن داشته باشیم اما از نگاه رحمت او غافل بمانیم نه تنها این سعی وکوشش بی فایده خواهد بود بلکه ممکن است حجابی باشد برای رسیدن به قله انسانیت .می توان در این رابطه به مرتاضان غیر دینی اشاره کرد که با سعی وتلاش بسیار به درجات بالا می رسند وحتی در بین مرد م خاص می شوند اما چون از رایحه منور پروردگار بی نصیبند این هنرها ودانشها وتوانائیها نه تنها آنان را به کمال نمی رساند بلکه حجابی می شود برای رسیدن به حقیقت هستی .
یا نمونه دیگر این گروه افرادی هستند که در احصار ارواح واجنه به نوعی صاحب علمند ولی از آنجا که نیت خدایی ندارند علم آنان بی فایده است وحجاب راه .
در ادامه این آیه خداوند ضایع نشدن اجر نیکوکاران (محسنین ) اشاره دارد واز انجا که در مورد حضرت یوسف بیان شده می توان به این نتیجه رسید که حضرت یوسف جز محسنین بوده .حالا حضرت یوسف (ع) چه صفاتی داشته که خداوند از او به محسنین یاد کرده ؟با نگاهی به داستان حضرت یوسف می توان به صفاتی از محسنین رسید .
1- محسنین گروهی هستند که تسلیم امر خداوند هستند چون حضرت یوسف که بر فرمان خداوند اسارت چاه ومکر برادران را تحمل نمود .
پس شاخصه اصلی محسنین تسلیم در برابر خداوند است که مقامی بالاتر از مقام رضا است .در این مرحله انسان به درجه ای از ایمان می رسد که علاوه بر تحمل سختیها ، از همه سختیها وسیله ای می سازد برای آموزش به خود ودیگران وهرگز در برابر خواست خداوند سخنی نمی گوید .
در این مرحله خواست خداوند بر خواست انسان مقدم است پسر، از دست دادن مال وجان وفرزند و... دل مسلم را نمی آزارد .چون تسلیم حسین بن علی (ع) در واقعه کربلا و تسلیم زینت علی (ع) بر بعد واقعه کربلا .که همه زندگی ائمه درس تسلیم در برابر خواست پروردگار است .
2- محسنین کسانی هستند که بر نفس خویش لگام زدند و نفس خویش را به مهار خود در اوردند .
حضرت یوسف در برابر شهوت، نفس خویش را به سلطه کشاند تا به مقام محسنین برسد .
(چقدر برای من سوال بود که پاداش کسی که در برابر شهوت بایستد چیست .واین آیه چه پاسخ زیبایی به این سوال من داد رسیدن به مقام محسنین )
حضرت یوسف (ع) لذت زود گذر را داد تا به مقامی بس بالاتر رسید واین درجه ای است که خداوند در برابر صبر بر خواست نفس به انسان هدیه می دهد .
در ادامه آیه خداوند می فرمایند اجر هیچ یک از نیکوکاران را در دنیا ضایع نمی گذاریم .
صفت عدل خداوند انقدر مهم است که یکی از اصول دین شیعه قرار گرفته است
صفت عدل خداوند به قدری دارای اهمیت است که حتی در دنیا نیز رعایت می شود .هر ظلمی که در دنیا انجام دهیم بنا بر عدل خدا پاسخ ان را خواهیم دید ، عده ایی تصور می کنند این پاسخ مربوط به حساب وکتاب قیامت است ، غافل از این مهم که خیلی از پاسخها در دنیا اتفاق می افتد وبرای دنیای دیگر باقی نمی ماند خیلی از سختیها وبیماریها و... حاصل همین ظلمها است که خداوند خود می فرمایند این سختیها از ظلمی است که بر نفس خویش می کنید .اما مشکل مهم این است که باور نداریم که بسیاری از نگرانیها ، اضطرابها ، مشکلات و... از ظلمها وگناهان خود ما است وباید در همه اعمال خود دقت کنیم . وبا علم به اینکه عدل خداوند از ذره ایی نمی گذرد باید بر ذره ذره زندگی دقت کرد .
اما عکس این موضوع هم مصداق دارد نیکی وخوبی حتی اگر به اندازه کمترین هم باشد اثرش را در زندگی مادی ما خواهد گذاشت ، آرامش خیالی که خیلی از افراد مصلح دارند نشانه این مهم است که اینان به دلیل خوبی در زندگی جز خیر نصیبشان نمی وشود .
پس دقت در لحظه لحظه زندگی ومراقبت در ان انسان را از بسیاری از گناهان ودر نتیجه بسیاری از سختیها نجات خواهد داد .