سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکمرانیها میدانهاى مسابقت مردان است . [نهج البلاغه]
نذر
 

 
 
از: نوریه  ::  85/2/25 ::  3:57 عصر

به نام خدا

آیه 22سوره نمل

 

فَمَکَثَ غَیْرَ بَعِیدٍ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُکَ مِن سَبَإٍ بِنَبَإٍ یَقِینٍ (22)

 

قسمت اعظم سوره مبارکه نمل به داستان حضرت سلیمان (ع) و ایمان آوردن بلقیس می پردازد .

در آیه 22 از این سوره ماجرای غیبت هدهد مطرح شده است .بر طبق آیات قرآن مجید به این نتیجه می رسیم که حضرت سلیمان (ع) آگاه به زبان حیوانات بودند .

یک سوال بسیار مهم واساسی که همیشه ذهن بشر را به خود معطوف داشته است ناطق بودن موچودات واز جمله حیوانات است ،‌عده ایی اعتقاد دارند تنها انسان دارای قدرت ناطقه است ولی از داستان حضرت سلیمان در قرآن متوجه می شویم که حیوانات هم دارای این قدرت هستند .

ما در برخورد با این آیات وسوال ناطق بودن موجودات واز جمله حیوان مجبور به پذیرفتن یکی از نظرات زیر هستیم . اولین نظر این است که اصل را بر همین آیات بنا نهیم وبر گویا بودن حیوانات ایمان آوریم .

ونظر دیگر اینکه همان طور که می دانیم قرآن دارای بطن های فراوان است ، فرض را بر این بنا نهیم که این آیات وبیان ناطق بودن حیوانات دارای معانی دیگری  است که باید با علم بررسی شده ونظر خداوند از بین آیات پیدا گردد .

اگر نظر اول را بپذیریم وفرض را بر این قرار دهیم که در این آیات در لفافه سخن گفتن خدا مد نظر نیست باید به نکات ظریف دیگری هم توجه کرد. اینکه هدهد در جایی بود که حضرت سلیمان از آن بی خبر بود وهنگامی که حضرت سلیمان متوجه غیبت هد هد شد فرمودند اگر دلیل موجه نباشد او را عذاب می کنم ، عذاب در هنگامی که اختیار وجود نداشته باشد امری غیر عقلانی است در ثانی هنگامی که هدهد بازگشت دلیل موجه برای حضرت سلیمان آورد یعنی هد هد دارای حافظه ، علم به کار بری دلایل و... است ،نتیجه اینکه حیوانات دارای قوه ناطقه ، اختیار ،‌شعور و...هستند میزان ، مقدار ، نوع آن هنوز مجهول است ولی طبق این آیات وجود دارد .شاید در جواب این سخن گفته شود تنها هد هد دارای این صفات بود که در پاسخ باید گفت در آیه 16 همین سوره خداوند می فرمایند ما به سلیمان منطق الطیر عطا کردیم پس همه پرندگان دارای این قدرت هستند .در جایی از این سوره به سخن گفتن موری با مورهای دیگر اشاره شده که می توان گفت قدرت سخن گویی تنها ویژگی پرندگان نیست ، اما چرا این قدرت از انسان گرفته شده که نمی توانند نطق حیوانات را درک کنند خدا می داند ولی ندانستن انسان به معنای نبودن ان مهم نیست .

اعمال حیوانات به غرایز و نقشه ژنتیکی آنان ربط داده می شود اما سوال این است این غریزه در حیوانات چیست ؟ و این نقشه ژنتیکی درون سلولهای موجودات کدام است ؟؟‌آیا وقت ان نرسیده زیست شناسان مسلمان برای یافتن مجهولات  گامی بردارند ؟ آیا می توان باور کرد علم نانو تکنولوژی بودن شعور درون اتمی امکان پذیر است ؟‌آیا ذرات ریز درون اتمی بدون شعور وظایف خویش را به زیباترین صورت انجام می دهند؟ وآیا وقت ان نرسیده کار  مفید و توا م با تسلیم وعشق را از این موجودات ندیدنی وریز یاد بگیریم که بی تاب حضور در کاری زیبا برای خدا در خدمت نوع بشر هستند ؟


  نظرات شما()


 
 
از: نوریه  ::  85/2/24 ::  3:16 عصر

به نام خدا

آیه 31 سوره الانعام

 

قَدْ خَسِرَ الَّذِینَ کَذَّبُواْ بِلِقَاء اللّهِ حَتَّى إِذَا جَاءتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً قَالُواْ یَا حَسْرَتَنَا عَلَى مَا فَرَّطْنَا فِیهَا وَهُمْ یَحْمِلُونَ أَوْزَارَهُمْ عَلَى ظُهُورِهِمْ أَلاَ سَاء مَا یَزِرُونَ (31)

 

آنان که قیامت ولقای خدا را تکذیب کردند ، زیانکار شدند پس انگاه که ساعت قیامت به ناگهان فرا رسید گویند وای بر ما که آسایش وسعادت این روز را خود از دست دادیم پس بار ناهان خویش را بر دوش گیرند و بار گرانی بر دوش می گیرند .

خسر:زیان کردن .ضرر کردن گمراه شدن. هلاک شدن نابود شدن

فرط : از دست دادن .گم کردن. پراکنذه کردن .افراط کردن. دور کردن

وزر : به دوش گرفتن

 

ذکر قیامت ویاد آوری این واقعه مهم در بسیاری از آیات قرآن کریم بیان شده است ، توصیف صحنه قیامت ، حساب وکتاب این زمان ، گفتگوی اهل بهشت ودوزخ ، وتصویر نیکوکاران وبدکاران یکی از ویژگی های روایات قران کریم است ، انجا که خداوند می فرمایند قرآن ذکری است برای همه در این آیه به صوررت بسیار زیبایی نشان داده می شود که ما انسانها این واقعه مهم را فراموش نکنیم ، در این آیه صحنه ایی از قیامت که زمان حسرت غافلان است بیان شده  ، در قیامت به دلیل برداشته شدن حجاب ها انسانها به واقعیت ها پی می برند ودر این هنگام خواهند فهمید چه زیانی دیده اند آنان آخرت خویش را به بهای اندکی فروختند ودر این زمان جزء خاسران هستند ،‌و یکی از بزرگترین عذابهای قیامت همین حسرت خوردن است که چرا در مقابل آنچه به ما عطا شده مطاع مناسب بر نداشتیم وحال جزء خسران زدگان هستیم .

نکته مهم دیگر این آیه عدم آشکار بودن زمان قیامت است ، با اینکه در رسیدن این زمان شکی نیست ولی زمان آن جز در کتاب محفوظ نیست وحتی پیامبر مکرم اسلام نیز از آن بی خبر بود ، مخفی بودن این ساعت باعث می شود همواره منتظر باشیم وخود را اماده رسیدن ان کنیم مانند میزبانی که می داند میهمانی در راه دارد ولی ساعت دقیق حضور آن  را نمی داند وچقدر نامناسب است اگر ورود این مهمان را فراموش کنیم وهنگام ورودش شرمگین باشیم . شاید مناسبترین راه برای حال ما انسانها همین مخفی بودن ساعت رسیدن قیامت باشد که همواره ودر همه حال آماده شدن  باشیم .خوشا به حال آنان که با پر کردن کوله بار خویش مهیای رسیدن این زمان هستند ولی عده ایی که فراموش کردند در این هنگامه چا ره ایی جز حسرت خوردن ندارند .

اما معنی لقاء : لقاء یعنی رسیدن ونزدیک شدن و در بسیاری از آیات قرآن لقا به معنای نزدیکی به پروردگار است وحضور در پیشگاه خداوند ولی در این آیه به نظر می رسد منظور از لقاء زمان قیامت و فرا رسیدن این زمان باشد .

اینان بار گناه خویش را بر دوش می کشند .در قیامت هیچ کس باری برای غیر بر نمی دارد وهر کسی خود به تنهایی مسئول کشیدن با ر گناهان خویش است ،بنابراین هیچ گناهی را نباید به خاطر دیگری انجام داد اندوختن ثروت برای فرزند و....زیرا کسی بار گناه دیگری را بر دوش نمی کشد .

همه انسانها بدون بار راحتتر قدم بر می دارند بار هر چه باشد هم خسته کننده است وهم عذاب آور واین عذاب هنگامی بیشتر می شود که بار بر پشت، کوه باری از زشتی و بدی باشد وانسان مجبور باشد با این کوله بار در انظار عمومی حاضر شود ، خود این کشیدن بار بدترین نوع عذاب است که بر آن اعتراضی وارد نیست که بار جمع شده خود ما است وکسی در حمل آن ما را کمک نمی کند .

بار زشت وسنگینی که ناگزیر از حمل انیم وبدتر از همه اینکه در حضور بزرگانی چون ائمه وبزرگان بارکش گناه باشیم .


  نظرات شما()


 
 
از: نوریه  ::  85/2/19 ::  3:59 عصر

به نام خدا

آیه 41 سوره الاسراء

 

وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِی هَـذَا الْقُرْآنِ لِیَذَّکَّرُواْ وَمَا یَزِیدُهُمْ إِلاَّ نُفُوراً (41)

 

ما تبدیل کردیم (صرف کردیم ) در این قرآن تا تذکری باشد و اضافه نشد بر ایشان جز دوری وانزجار.

 

صرف : تبدیل کردن ، صرافی کردن ، برگرداندن ، باز گرداندن ، اختیار تام دادن ، علم صرف

نفور : تنفر ، انزجار ، رمو ، رموک

 

همان طور که قبلا گفته شد در آیه 10 سوره انبیا خداوند می فرمایند ما نازل کردیم(انزلنا ) قرآن را برای تذکر ولی در این آیه ضمن اینکه باز قرآن به ذکر یاد شده است اما فعلی که برای آن به کار رفته متفاوت است

(صرفنا ) یعنی ما به صورتهای متفاوت بر گرداندیم تا ذکری باشد، اما منظور از صرفنا در این آیه چیست ؟

در این آیه با بیان این فعل به یکی از بزرگترین علل معجزه بودن قران اشاره شده است : سخن یکی است ، هدف یکی است ، این سخن وتذکر را به شیوه های مختلف بیان داشته است تا هر کس به فراخور فهم ، علاقه ،‌.....خود از ان سود برد ، یکی از معجزات قرآن شیوه تنوع دربیان مطالب است تا همه انسانها با هر میزان علمی متوجه مطالب آن شوند .قرآن کتابی است که هر متخصصی با هر تخصص آن را بخواند حتما به فیض خواهد رسید ، کتابی است تخصصی برای همه رشته های علم وکتابی است عمومی برای هدایت عامه (هدایت است برای عام وشفا است برای خواص)

هر کس عالمتر، به پاداش علم از فیض قرآن سیرابتر

رحمت ، عدالت ،‌علوم طبیعی ، علوم انسانی ، علوم تربیتی ، پزشکی ، گیاه شناسی ، ادبیات داستانی ....همه مزین به زینت قران هستند ، هیچ علمی را نمی توان یافت که به قرآن زینت نیافته باشد .

که خداوند این ر اهدایت برای انسان قرار داده و گواه معجزه کتاب الهی ....

هر کس بیشتر به بحر قران فرو رود بیشتر مبهوت شکوه و زیبایی آن خواهد شد وجز این انتظاری نیست ، اما چرا همین گوهر بی نظیر پروردگاربرای عده ایی ( یزیدهم الا نفورا )است ؟

خفاش موجودی است گریزان از نور ، وقتی نور است به غار پناه می برد برای اینکه وجودش تاب نور خورشید را ندارد ، عده ایی از انسانها وجودشان آنقدر سیاه است و به نور قرآن حساس که در مواجه با قرآن چاره ایی ندارند جزفرار وپناه بردن به غار جهالت و گمراهی . خداوند به  زیباترین شیوه ها سخن می گوید اما همین زیبایی برای عده ایی دوری وگریز را در پی خواهد داشت که اینان خود از نور به ظلمت فرو می روند .اینا ن در برابر نورانیت این گوهر تاب ماندن وستیز ندارند وبرایشان چاره ایی نمی ماند جز گریز از نور قرآن .


  نظرات شما()

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خانه |شناسنامه|ایمیل
وبلاگ من
 
 
 
 
 
 
نذر
 
نذر
 
قرآن
 
یــــاهـو
 
آذر
دی
بهمن
اردیبهشت
خرداد