• وبلاگ : نذر
  • يادداشت : سيمين نور
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + رحيم 

    بسم الله الرحمن الرحيم

    يه نكته ظريف :

    ملك همان هستي و زمين است ، كه در مالكيت خدا منظور نظر مي باشد ، اگر چنين بيان شده براي اين است كه تفاخر و ( داشتن ) را از ما زميني ها بگيرد و نشان دهد كه مالك هيچ چيز نيستيم بر همين اساس نمي توانيم ملك را مالكيت معنا كنيم اين جمله معترضه است

    دقت كنيم ::

    هر چند ممكن است گفته شود كه اگر هستي و يا زمين و ياهر چيزي مال خداوند باشد يعني مالكيت آن نيز از آن خداوند است.

    ولي چون از اين مالكيت كلي ، انسان مالكيتي را براي خود مفروض داشته است بر اين اساس است كه آيه با ( الملك ) شروع شده است يعني هستي و آنچه در آن موجود است براي خداست اين كليت دست انسان را از داشته هاي زميني كوتاه ميكند از اينكه مالكيتي براي خو يش فرض نمايد .

    هر چند نمود ايمان عمل صالح است ليكن اعتقاد به قلب و اقرار به لسان آن نيز بايد انجام پذيرد تا ايمان شكل كامل خود را بيابد .

    لذا هر جا كه عمل صالح رخ مي دهد فعل بايد فعل خدايي بوده باشد و خود بخود در عمل صالح دنبال دو جزء ديگر نمي گرديم زيرا عمل را با صفت ( صالح ) بيان نموده .

    با سلام

    زيبا بود

    موفق باشيد

    التماس دعا

    به من سر بزنيد خوشحال مي شوم